اولین روز از اولین بهار من
دختر نازنین مامان و بابا امروز اولین بهار زندگیش رو تجربه کرد و هدیه های قشنگی از مامان بزرگها و بابا بزرگهاش گرفته
همچنان کلماتی مثل "دوقد دوقد" و "قاقون" و"اب""نی نی" رو زیاد تکرار میکنه و هروقت ذوق میکنه میگه "نانا"خیلی اب بازی رو دوست داره و عاشق بیرون رفتن که به همه محیط اطراف و به خصوص بچه ها عکس العمل زیاد نشون بده.فکر کنم تا چند وقت دیگه چهار دست و پا راه بیافته و به باریگوشیش کمک زیادی بکنه.البته تمام اعمال بالا باید در حضور مامان انجام بشه چون میترسه من فرار کنم حتی وقت بازی و نشستن و خواب
الهی همه نی نی ها در پناه امام زمان (عج) اونی بشند که خدا می خواد. یه عالمه حرف دارم اما خصوصی من و خودت که اگه بزرگ شدی انشاالله فقط فقط مادرانه هام رو به دختر نازم بگم
فقط بدون که من باید تا بی نهایت ممنون خدایی باشم که به من پدر و مادری داد که دوست داشتن رو ازشون یاد گرفتم و مردی که تو مطمئنا بعدها یقین داری بهترین همسر و پدر دنیاست .....