نازنین فاطمهنازنین فاطمه، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 12 روز سن داره
علیعلی، تا این لحظه: 7 سال و 4 ماه و 16 روز سن داره
زمانی نوشتن مطالب وبلاگم رو خودم (نازنین فاطمه) به عهده گرفتمزمانی نوشتن مطالب وبلاگم رو خودم (نازنین فاطمه) به عهده گرفتم، تا این لحظه: 3 سال و 6 ماه و 12 روز سن داره
نازنین زهرانازنین زهرا، تا این لحظه: 11 ماه و 15 روز سن داره
فنچ های خوشگلم✨🪐فنچ های خوشگلم✨🪐، تا این لحظه: 2 سال و 10 ماه و 30 روز سن داره

🤍𝐈𝐂𝐄 𝐁𝐄𝐀𝐑

🤍𝐈𝐂𝐄 𝐁𝐄𝐀𝐑

دوست دارم خودمو تکه تکه کنمممم

1402/3/12 20:26
81 بازدید
اشتراک گذاری

وای چرااااااااااااا؟! اقا من رفتم توی پشت بوم داداشم و اینا داشتن اون طرف حرف میزدن من این طرف پشت بوم بودم داشتم حرکات های ورزشی و...  اینا تمرین میکردم بعد من داشتم عقب عقب راه میرفتم یهو پسر عمه ام اومد دهو گفت فاطمه داری چیکار میکنی؟! اصلا یه جوری ترسیدم که برق از سه فازم پرید هیچی با سرعت برق دویدم تو پشت کولرا اصلا خدایا خیلیی بدددد بوددددد. 🫡🫡😑😑

بخوام ساده تر بگم یعنی چون من توی حال و هوای خودم بودم یهو که پسر عمه ام غیر منتظره اومد هول شدم و ترسیدم بعد مثل خنگولا دویدم رفتم پشت کولر🥲😂

در کل خیلی بد بود😑

شما همچین تجربه ای داشتید؟! امیدوارم ندتشته باشید چون خیلی بد بودد🥲😑

پسندها (2)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (3)

آویناآوینا
12 خرداد 02 21:56
متوجه نشدم چه اتفاقی افتاد 
𝒩𝒶𝓏𝒶𝓃𝒾𝓃 𝐹𝒶𝓉𝑒𝓂𝑒𝒽
پاسخ
منظورم اینکه من توی خودم بودم بعد یهو که پسر عمه ام اومد ترسیدم چون خیلی غیر منتظره اومده بود ترسیدم
✨🍀𝘼𝙣𝙖𝙝𝙚𝙡 𝙘𝙝𝙖𝙣✨🍀𝘼𝙣𝙖𝙝𝙚𝙡 𝙘𝙝𝙖𝙣
17 خرداد 02 14:27
وای آخی😭😂
عیب نداره پیش میاد 
بعدش چی شد؟
خوشحال میشم وب من رو هم دنبال کنی💚✨
𝒩𝒶𝓏𝒶𝓃𝒾𝓃 𝐹𝒶𝓉𝑒𝓂𝑒𝒽
پاسخ
هیچی دیگه بعدش تا اخر مهمونی همدیگه رو چپ چپ نگاه میکردیم😂😑