💜ربات💙

 لطفاً برای اینکه ادامه مطلب رو ببینید رو گزینه ی ادامه مطلب کلیک کنید 

من و علی سرما خوردیم و بعد وقتی من و علی حالمون بهتر شد بابام گفت: فاطمه اگه از اون تست فوری کرونا برات بگیرم فردا اون چیزی که دوست داری رو برات میخرم. تست رو بابام خرید از نظر من که یه بچه ای هستم که خیلی زود دردم میگیره خیلی دردم گرفت به علی هم گفت اگه دارو هایش رو بخوره براش چیزی که دوست داره رو میخره. 

شب مامانم به اون سایت اسباب بازی فروشی که اسباب بازی مورد علاقه من و علی رو داشت به پشتیبانی اش پیام داد که ربات بند انگشتی دارید اونا هم گفتن بله مامانم گفت فروش حضوری هم دارید اونا گفتن بله و آدرس داد

فردا وقتی بابام از سرکار اومد لباس پوشیدیم و رفتیم بیرون تا اون چیزی من و علی دوست داریم رو بخریم اون فروشگاه تپی تهران بود ولی خیلی دور بود ما حدود دوساعت بیرون بودیم ولی خریدمون پنج دقیقه طول کشید ولی رفت برگشت خیلی طول کشید 

حالا هم دوتا ربات خریدم علی یه میمون آبی خرید و من هم یه یونیکورن سفید